irکورش کبیر | |||
جشن بهاربُد
و روز پیامآوری زرتشت
زرتشت در دیبهمهر روز از اردیبهشت ماه یا پانزدهم اردیبهشت، به جشنگاهی میرود که در آن روز مردمان بسیاری در آنجا جشنی به نام «بهاربُد/ بهاربود» آراسته بودهاند. در بامداد آن روز، او برای کوبیدن هوم (هَـئـومَـه) به کرانه رود دائیتی برفت و در آنجا وهومن بدو فراز آمد. وهومن، پوشاکی از روشنایی بر تن داشت و سراسر اندام او از روشنایی بود. او زرتشت را به انجمن همپرسگی امشاسپندان بر کرانه رود دائیتی فراز میبرد و در همین انجمن، اورمزد او را به دینآوری بر میگزیند. >>>
جشن ها و گردهماییهای ملی ایران باستان
یکی از نکتههایی که در سالهای اخیر و در بسیاری از نشستها و سخنرانیها به فراوانی پرسیده میشود، زمان درست و دقیق برگزاری جشنها، گردهماییها و آیینهای ملی ایران باستان است. پرسشهای فراوان در این باره نشاندهنده توجه مردم و به ویژه جوانان به شناخت و برگزاری آیینهای کهن، و از سوی دیگر نشاندهنده سردرگمی آنان در میان تقویمها و روایتهای تاریخی متعدد و متناقض است. به ویژه که دیده میشود برای برگزاری جشنها و گردهماییهای ایرانی و یا گفتگو و تحلیل در باره آن، گاه از ابزار نوساختهای بنام «تقویم دینی زرتشتیان» استفاده میشود که در چند سال اخیر با دستکاری در تقویم ملی ایران تهیه شده و دارای سابقه تاریخی در ایران نیست. >>>
کوشش ایرانیان برای همزیستی آشتیجویانه و پاسداشت زیستبوم
چندی پیش خانم شکوه میرزادگی با نگرانی از نامهها و پیامهایی سخن میراند که گویا بسیاری از ایرانیان دور از میهن برای برگزاری آیینهای گروهی نوروزی با دشواریهایی روبرو شدهاند. ایشان خواهان بودند نوشتاری فراهم شود تا با ترجمان آن به زبانهای گوناگون، توسط ایرانیان مقیم در هر کشوری، به شهرداریها و فرمانداریهای متبوعه خود داده شود و موجب آشنایی آنان با پیام نوروز و دعوت به گرامیداشت متقابل باورهای یکدیگر باشد. >>>
چند هزار سال است که یکی از بزرگترین و شکوهمندترین و زیباترین و مردمیترینِ جشنهای نوروزی در میان همه سرزمینهای ایرانی، در شهر بلخ، در این پایتخت باستانی ایرانی و با برافراشتن درفش سه رنگ کاویانی، در میان انبوهی از مردمانی که از دوردستها گرد آمدهاند، و در میان شادی کودکان و سرودهای زیبای دختران و دعای مادران و آرزوها و آمال پدران و در کنار بنای فرخنده و ورجاوند «مزارشریف» مزار باستانی ایرانیان، و در میان «دشت شادیان»، دشتی دورکرانه و آکنده از گلهای سرخ لاله، برگزار میشده است. >>>
خاستگاه جشنها و آیینهای ایرانی، پیوندی ژرف و شگرف با پدیدههای کیهانی و هستیشناسانه، و همچنین با ویژگیهای اقلیمی و زیستبومی دارد. اما روش برگزاری این آیینها در فرهنگ ایرانی، بیشتر از دیگران با واقعیتها نزدیکی دارد و رمزینههای موجود در آن به یکپارچگی با دنیای نیروهای مینوی و ایزدان پیوند نمیخورد. به دیگر سخن در بارورهای ایرانی –برخلاف باورهای یونان و میاندورورد- دسترسی به جهان ایزدان برای مردمان امکانناپذیر است. آسمان و نیروهای آن ممکن است تأثیری بر فرایندهای زمینی داشته باشند، اما زمین و باشندگان آن کمترین دخالتی در حوزه تواناییهای ایزدان ندارند. >>>
همه سنتها، ترانهها، باورها و مراسمی که مردمان نواحی گوناگون در این شب انجام میدهند، با وجود تفاوتهایی که با یکدیگر دارند، در یک ویژگی با هم همسانند: «راندن ناپاکیها و بدیها». ترانهها و باورهایی که به بلاگردانی، راندن چشم شور، گرهگشایی، آجیل مشکلگشا، بختگشایی دختران و امثال این میپردازند؛ و همچنین سوزاندن شاخههای خشکیده و علفهای هرز باغها و مزارع در نواحی روستایی، همگی نشان از پیوند این آیین با خانهتکانی، زدودن ناپاکیها و آمادگی برای زایش دوباره گیتی است. در برخی نواحی اروپایی همچون رومانی و بلغارستان نیز در نزدیکهای بهار مراسمی در سوزاندن اشیای غیرلازم برگزار میشود. چارشنبهسوری ارتباطی با سده و آتش نوروزی ندارد و هر کدام آنها، جشن و مناسبت خاص خود را دارند. در بسیاری از نواحی ایران، هر سه جشنِ آتش نامبردهشده برگزار میشود که نشانه مناسبتهای گوناگون آنها است. >>>
در هیچیک از متون باقیمانده پیش از اسلام اشارهای به جشن چارشنبهسوری نشده است. در اوستا، کتیبههای عیلامی، هخامنشی، اشکانی و ساسانی و نیز در متون پهلوی و حتی در روایتهای مورخان یونانی در باره ایران نیز در باره جشن چارشنبهسوری سخنی گفته نشده است. متون دوران پس از اسلام نیز در این باره تقریباّ ساکت بودهاند، حتی در آثار محقق دقیقی همچون ابوریحان بیرونی نیز در باره آن توضیحی داده نشده است. اما برخی اشارهها در تعدادی از متون کهن، نشاندهنده این است که گویا چارشنبهسوری نه تنها برگزار میشده، بلکه از آن به عنوان «عادت قدیم» نام برده میشده است. >>>
ادوارد پولاک، پزشک اتریشی ناصرالدینشاه و معلم مدرسه دارالفنون در سفرنامه خود به سال 1243 خورشیدی (1865 میلادی) گزارش کرده است که زنان تهرانی در روز سیزدهبدر به آیینی کهن به دشت و صحرا میروند و دولت وقت برای جلوگیری از اینکار، عوارضی وضع کرده و مبلغی از زنان دریافت میکند. ماری شیل، همسر وزیر مختار بریتانیا در ایران در سفرنامه خود به سال 1228 خورشیدی (1850 میلادی) نقل کرده است که زنان برای سیزدهبدر به سنت قدیم به باغ سفارتخانه بریتانیا میآیند و بجز باغبانها، هیچ مرد دیگری در آنجا نیست. همچنین قهرمان میرزا عینالسلطنه در روزنامه خاطرات خود شرح میدهد که هنگام عزیمت به شمیران در سال 1287 خورشیدی (1326 قمری) دیده است که زنان به سیزدهبدر آمده بودند و سبزیهای صحرایی را میچیدند در حالیکه مردان به زراعت رفته بودند. >>>
دیر زمانی است که مردمان ایرانی و بسیاری از جوامع دیگر، در آغاز فصل زمستان مراسمی را برپا میدارند که در میان اقوام گوناگون، نامها و انگیزههای متفاوتی دارد. در ایران و سرزمینهای همفرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام «شب چله» یا «شب یلدا» نام میبرند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است. به دلیل دقت گاهشماری ایرانی و انطباق کامل آن با تقویم طبیعی، همواره و در همه سالها، انقلاب زمستانی برابر با شامگاه سیام آذرماه و بامداد یکم دیماه است. هر چند امروزه برخی به اشتباه بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار میشود؛ اما میدانیم که در باورهای کهن ایرانی هیچ روز و شبی، نحس و بد یوم شناخته نمیشده است. جشن شب چله، همچون بسیاری از آیینهای ایرانی، ریشه در رویدادی کیهانی دارد. >>>
جشن «سَـدَه» بزرگترین جشن آتش و یکی از کهنترین آیینهای گروهی و اشتراکی شناخته شده در ایران باستان است. در این جشن و در آغاز شامگاه دهم بهمنماه، همه مردمانِ سرزمینهای ایرانی بر بلندای کوهها و بام خانهها، آتشهایی برمیافروخته و هنوز هم کموبیش بر میافروزند. مردمان نواحی مختلف در کنار شعلههای آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود، سرودها و ترانههای گوناگونی را خوانده و آرزوی رفتن سرما و آمدن گرما را میکنند. همچنین در برخی نواحی، به جشنخوانی، بازیها و نمایشهای دستهجمعی نیز میپردازند. >>>
همانگونه که در گزارش فردوسی دیده میشود، زمان برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاییز بوده است و این شیوه دستکم تا پایان دوره هخامنشی و احتمالاً تا اواخر دوره اشکانی نیز دوام داشته است. اما از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر منتقل میشود. منسوب دانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شده است. برای نمونه این بیت از ناصرخسرو که هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین میداند. >>>
امروزه در اردهال کاشان به پیروی از رسمی کهن آیینی به نام «قالیشویان» برگزار میشود که از برخی ویژگیها و شیوههای برگزاری مراسم، پیوند آن با آیینهای جشن تیرگان، ستایش تشتر/ تیر و یا دعای باران به دیده میآید. >>>
زادروز داراب (کورش) و مرگ مانی
شهریورروز از شهریورماه یا چهارمین روز این ماه، برابر است با جشن شهریورگان که از آیینها و مراسم وابسته به آن هیچگونه آگاهی در دست نیست. برگزار نشدن آیینهای جشن شهریورگان توسط ایرانیان در زمانی طولانی، موجب شده است تا همه جزئیات آن به فراموشی سپرده شود و حتی در متون کهن نیز آگاهیهای چندانی در باره آن فرا دست نیاید. >>>
روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان
ماه اسفند و به ویژه روز پنجم آن که در همه تقویمهای ایرانی «اسفندروز» نامیده میشود؛ از روزگاران کهن، ماه و روز گرامیداشت زمین بارور و بانوان در فرهنگ ایرانی دانسته میشده است. واژه فارسی اسفند یا سپندارمذ، از واژه پهلوی «سپندارمد» و اوستایی «سپَـنتَـهآرمَـئیتی»، برگرفته شده است. اصل این نام همانا «آرمئیتی» است که واژه سپنته/ سپند برای احترام و گرامیداشت بیشتر، به آن افزوده شده است. >>>
12923:کل بازدید |
|
0:بازدید امروز |
|
3:بازدید دیروز |
|
درباره خودم
| |
لوگوی خودم
| |
بایگانی | |
زرتشت | |
اشتراک | |